سیتی سنتر

ساخت وبلاگ

بعد از مدتهای مدید.   سلام

امروز یک شعر در وصفِ خودم خواندم.

ش زِشیطان

ی زِ یابو

خ زِ خر

جمعِ اینها شیخ آید در نظر

بدرود

سیتی سنتر...
ما را در سایت سیتی سنتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nabavi110 بازدید : 58 تاريخ : جمعه 22 فروردين 1399 ساعت: 22:16

سلام

خیلی وقت است اینجا نبوده ام.

آیا کسی هست هنوز؟

سیتی سنتر...
ما را در سایت سیتی سنتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nabavi110 بازدید : 63 تاريخ : جمعه 9 اسفند 1398 ساعت: 16:36

حضرت صالح ع از دل صخره ها  معجزه ای آورد برای قوم ثمود ناقه ای آورد و بنا شد روزی انها از آب بنوشند روزی ناقه آنها ناقه را پی کردند ناقه  طبیعت بود دشت بود حیات وحش بود صالح ع می گفت انسان نیمی از طبیعت را دارد نیم دیگر  از آنِ طبیعت است رودخانه زاینده رود  نیمش مال ما انسان هاست نیمش مالِ گاوخونی است  ما هم داریم شتر حضرت صالح ع را پی می کنیم خداوند بر ما عذاب می فرستد و فرستاد................. سیتی سنتر...ادامه مطلب
ما را در سایت سیتی سنتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nabavi110 بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1396 ساعت: 14:49

برایم پیام می گذارد که :

بابا جان ! 

من ظهر نمی یایم.

خانه ی خانمم اینا مهمانم.

و من فکر می کنم گاهی برای شنیدن یک جمله ی خبری ساده ، 

چقدر انتظار می کشم.

و به خودم می خندم.

خیلی می خندم.

+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۰۴/۱۹ساعت 22:36 توسط شیخ عبدالله نبوی |
سیتی سنتر...
ما را در سایت سیتی سنتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nabavi110 بازدید : 71 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 21:36

مولانا در مثنوی داستان زیبایی دارد وقتی کسی گناهی کرده و عمر رض او را شلاق می زند او می گوید مرا شلاق نزن اولین بار است گناه می کنم عمر رض می گوید دروغ می گویی خداوند در بارهای اول آبروی آدم را نمی برد و عمر رض راست می گوید + نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۵ سیتی سنتر...ادامه مطلب
ما را در سایت سیتی سنتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nabavi110 بازدید : 67 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 21:36

خسته می آیم خانه دلم هم که درد می کند می خوابم به این طرف و آن طرف می شوم خوابم نمی برد از درد به سراغ باغچه می روم کمی نعنا می چینم آنها را دم می کنم حالا می خواهم بروم دمنوشم را بنوشم اینگونه با زندگی هماهنگ می شوم + نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۵/۰۷/۰۵س سیتی سنتر...ادامه مطلب
ما را در سایت سیتی سنتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nabavi110 بازدید : 57 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 21:36

سرم هم که درد می کند، و هی هم عرق می ریزم که، و بدنم هم که هی می لرزد، و هی سردم می شود. سرما هم که خورده ام. دمنوش زینب جان را می نوشم و هی شجریان گوش می کنم و هی ذکر می گویم  و هی دوباره یادم به فیلم (بروج) می افتد و هی دوباره از خداوند سپاسگزار می سیتی سنتر...ادامه مطلب
ما را در سایت سیتی سنتر دنبال می کنید

برچسب : سرماخوردگی, نویسنده : nabavi110 بازدید : 69 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 21:36

خواب پدر جان را می بینم

از خواب می پرم

برایشان ذکر می گویم

و هی بدنم می لرزد

از بس دوستشان دارم

و در اتوبوس برایشان صحیفه می خوانم

و هی برایشان ذکر می گویم

از بس دوستشان دوستشان دارم

+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۵/۰۸/۰۲ساعت 21:0 توسط شیخ عبدالله نبوی |
سیتی سنتر...
ما را در سایت سیتی سنتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nabavi110 بازدید : 79 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 21:36

خداوند شنیده ام دوست دارد وقتی غمی نداریم با او زمزمه کنیم. 

وقتی غمی ندارم با او زمزمه نمی کنم.

دلم برای آن زمزمه ها تنگ شده است.

دوستم می فرمودند:

من دیوانه چو زلف تو رها می کردم ....هیچ لایقترم از حلقه ی زنجیر نبود

+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۱۰/۰۴ساعت 22:12 توسط شیخ عبدالله نبوی |
سیتی سنتر...
ما را در سایت سیتی سنتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nabavi110 بازدید : 71 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 21:36

در خیابان رکن الدوله دختری زیبا کافی شاب زده است. نامش ساعت صفر است. و همه ی ساعت های مغازه صفر است و آنجا با مرد تنها آشنا شدم  که می گفت:  در کودکی غذایی را خیلی دوست داشتم و مادرم آن را درست نمی کرد  ازدواج که کرده ام  غذایی را دوست دارم وهمسرم آن سیتی سنتر...ادامه مطلب
ما را در سایت سیتی سنتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nabavi110 بازدید : 72 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 21:36